«علی اکبر ثقفی» تهیه کننده سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس ضمن تشریح اوضاع نابسامان سینمای اجتماعی با انتقاد از شیوه گزینش فیلمنامه توسط نهادهای سینمایی اظهار داشت: بنیاد فارابی فراخوان فیلمنامه میدهد، حدود ۳۰۰ فیلمنامه خوانده میشود و یک نیمکارشناس بهاصطلاح فیلمنامهشناس سلیقهای ۵ فیلمنامه را انتخاب میکند. سرنوشت ۲۹۵ فیلمنامه دیگر روی هوا میرود. اگر این فیلمنامهها به شورای دیگری سپرده شود، حتماً آنها ۵ فیلمنامه دیگر انتخاب میکنند. این سلیقهها سالهاست حاکم است، چون بیشتر کسانی که فیلمنامهها را ارزیابی میکنند خودشان حتی یک فیلمنامه هم ننوشتهاند.
وی افزود: یک مدیر فرهنگی چند سالی در امور فرهنگی فارابی حضور داشت و در شورای ارزیابی، تعیین میکرد چه فیلمنامههایی در بنیاد کار شود. او بیشتر سلیقه شخصی خود را اعمال میکرد تا اینکه به فیلمنامه ناب و خوب توجه کند. برای اثبات این موضوع، فیلمنامه «جنگی بود و جنگی نبود» را مثال میزنم که اکثر شوراها آن را بهترین فیلمنامه چند سال اخیر ذکر کردند، اما امثال این فرد مانع ساخت آن شدند.
تهیه کننده فیلم سینمایی «کوچه ژاپنی ها» با اشاره به وضعیت نابسامان سینمای خصوصی تصریح نمود: سینمای ایران الان طوری ریلگذاری شده است که بخش خصوصی که تعدادشان کم است دنبال فیلمهای کمدی میرود، بخش دولتی هم فیلمهای پروپاگاندا را سفارش و انتخاب میکند. سینمای مستقل و شاعرانه در حاشیه قرار دارد. اصولاً بعضی از این دوستان سینمای شاعرانه را نمیشناسند؛ یعنی اگر بگویی دو سه فیلم شاعرانه را نام ببر، نمیدانند. اصلاً دنبال ارتقا بصری، هنری و زیباشناسی نیستند. بیشتر دنبال پول درآوردن از طریق سینما هستند.
او ادامه داد: دندانپزشک، کارخانهدار و برنجفروش را بهعنوان سرمایهگذار جذب میکنند و فیلم میسازند. در سالهای اخیر کمتر کسی دنبال ارتقای سینما بوده است. وقتی منتقدی همه را میزند و حتی یک بیت شعر از شاهنامه را هم نمیتواند صحیح بخواند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. سطحنگری و ظاهرگرایی آنقدر رخنه کرده که سم در ظرف طلا را به آب زلال در کوزه ترجیح میدهند.
ثقفی همچنین با انتقاد از وضعیت دستمزدهای نجومی برخی چهره های سینمای کشور، بیان کرد: اگر یک فیلم صد میلیارد فروش کند، باید ۱۰ درصد آن به بازیگران تعلق گیرد. اما فیلمی که یک میلیارد میفروشد، چگونه باید ۱۰ میلیارد به سه بازیگر پرداخت کند؟
او ادامه داد پلتفرمها که مبالغ نجومی به بعضی بازیگران پرداخت میکنند، باعث افزایش سرسامآور بودجه فیلمهای سینمایی شدهاند. یک بازیگر حرفهای و مخاطبپسند حق دارد به نسبت فروش ۱۰ درصد بگیرد. اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، همه بازیگران دستمزد نجومی ندارند. عدهای هستند که طی یک دوره حدوداً دهساله روی بورس میآیند، اما اگر سازمانهای دولتی و بعضی تهیهکنندگان به آنها دستمزد کلان ندهند، این چرخه متوقف میشود.
وی متذکر شد: کنترلی هم از سوی مسئولان سینمایی وجود ندارد. بعضی تهیهکنندگان با بازیگران قراردادهای چندساله میبندند و آنها را در اختیار میگیرند تا فیلمشان فروش داشته باشد. البته عده کمی از بازیگران تن به این کار میدهند. در دهه هفتاد مسئولان سینمایی دستمزدها را کنترل میکردند و هزینههای فیلم منطقی بود. اما وقتی بازیگران دستمزدهای زیادی بگیرند، سایر عوامل هم متناسب با آن دستمزد بالا مطالبه میکنند و این باعث افزایش هزینه فیلم میشود. فیلمی که بالای ۵۰ میلیارد هزینه دارد، باید سه برابر بفروشد تا سرمایه بازگردد.
تهیه کننده فیلم سینمایی «وحشی» با اشاره به نقش پلتفرم ها در افزایش نرخ دستمزدهای بازیگران تصریح نمود: بالا رفتن دستمزد بازیگران بهدلیل پرداخت پلتفرمهاست که مثل یک نهنگ وارد سینما شدهاند و هیولای دستمزد را بهوجود آوردهاند. نتیجه این میشود که سینمای شاعرانه، هنری و اجتماعی به حاشیه رانده شود و از بخش خصوصی فقط چند تهیهکننده وارد عرصه تولید شوند. بقیه، مخصوصاً پیشکسوتان قدیمی، بیکار و خانهنشین هستند. اگر در سال صد فیلم تولید شود، ۸۰ درصدشان حتی بودجه خود را درنمیآورند. در پخش فیلمها هم همینطور است؛ ما فقط ۵ دفتر پخش فعال داریم و بقیه بیکارند و شاید سالی یک فیلم پخش کنند. این نشانه بیتعادلی در هزینههاست. اقتصاد بیمار پیکره سینما را گرفته است.
وی افزود: تعدادی از تهیهکنندگان هر سال رانت دولتی میگیرند و سر یک سفره مینشینند. یکی از این تهیهکنندگان رانتگیر اعلام کرده بود که بخش خصوصی باید با قدرت و تعاونی کار کند، در حالی که خودش هر سال پول رانت میگیرد و جلو میرود. به قول یکی از همکاران، سینما یک بیمار سرطانی است که باید شیمیدرمانی شود.
ثقفی با بیان این مطلب که یکی از مشکلات سینما، عدم ثبات مدیران اصلی است؛ اظهار داشت: هر چند سال یکبار مدیران عوض میشوند و هیچکس پاسخگو نیست. عملکردهای زیانبار عملاً نادیده گرفته میشود و مدیران خود را محق میدانند. دلسوز کم داریم. چرا باید نظام تهیهکنندگی جزیرهای باشد؟ کجا دیدهایم یک صنف ۴ اتحادیه داشته باشد؟ چون هیچکدام دیگری را قبول ندارد و سود بعضیها در تفرقه است. مسئول سینمایی بیچاره باید با چهار گروه مختلف و نگاههای متناقض کنار بیاید.
وی افزود: ای کاش وزارت ارشاد و سازمان سینمایی چند کارگروه احیا تشکیل میدادند تا مسائل و مشکلات را کارشناسی و آسیبشناسی کنند و سینما به ثبات و تولید سازمانیافته برسد. اخیراً مثل قارچ تهیهکننده وارد سینما میشود؛ ای کاش رزومه و شناخت خوبی داشته باشند. اما برای اینکه گروههای تهیهکنندگی قدرتنمایی کنند، کارت تهیهکنندگی به هرکسی میدهند. دندانپزشک، کارخانهدار یا برنجفروش کارت تهیهکنندگیاش را به رخ میکشد. درست است که سرمایه در تولید مهم است، اما شناخت و تجربه یک تازهوارد هم باید ارزیابی شود. خوشبختانه اخیراً در شورای عالی تهیهکنندگان این مسئله مطرح شده و قرار است کسانی که دنبال تهیهکنندگی هستند، توسط کارشناسان صنف ارزیابی شوند.
این سینماگر در ادامه گفت و گو با اشاره به فقدان تربیت و کشف استعدادهای جدید در سینما بیان کرد: یکی از بزرگترین مشکلات سینمای اجتماعی ما، عدم تربیت و کشف استعدادهای واقعی است. بسیاری از بازیگران و فیلمسازان جوان، فرصت ورود به سینما را ندارند و اگر هم وارد شوند، با محدودیتها و دستمزدهای سرسامآور روبهرو میشوند. ارتباط سینما با تئاتر قطع شده و بازیگران توانمند از تئاتر به سینما معرفی نمیشوند. حتی آموزشگاهها و دانشکدههای بازیگری، نتوانستهاند به طور مؤثر استعدادها را به سینما معرفی کنند.
او ادامه داد: همچنین، مخاطب باید تربیت شود. بسیاری از افراد جامعه تجربه کافی در دیدن فیلم اجتماعی ندارند و بیشتر به دنبال سرگرمیهای ساده هستند. برای تغییر این وضعیت، استمرار تولید فیلمهای با کیفیت اجتماعی و خانوادگی ضروری است. اگر فیلمسازان مستقل و با استعداد حمایت شوند و بخش خصوصی با مدیریت درست هزینهها مشارکت کند، میتوان سینمای اجتماعی را در سطحی پایدار و تأثیرگذار حفظ کرد.
وی افزود: استعدادها، چه در نویسندگی، چه در بازیگری و چه در کارگردانی، نیازمند شناسایی، آموزش و حمایت مستمر هستند. صرفاً تعداد فیلمها یا بازگشت سرمایه کافی نیست؛ باید فضایی ایجاد شود که استعدادها رشد کنند، بازیگران توانمند فرصت پیدا کنند و فیلمهای اجتماعی پیام خود را به جامعه منتقل کنند. با برنامهریزی درست و حمایت دولت، بخش خصوصی و نهادهای فرهنگی، میتوان سینمای اجتماعی را تقویت کرد و از انحصار فیلمهای کمدی خارج شد.
تهیه کننده فیلم های سینمایی «روسی» و «هلن» با بیان این مطلب که سینمای مستقل در ایران همواره با محدودیتهای جدی مواجه بوده و نگاه ملی در آثار کمتر دیده میشود؛ اظهار داشت: ما نمیتوانیم آزادانه درباره مسائل اجتماعی و فرهنگی صحبت کنیم، چون حاکمیت نسبت به آثار مستقل اعتماد ندارد و نگران است که فیلمها برخلاف منافع ملی عمل کنند. همین باعث میشود فیلمساز ناخودآگاه خودسانسوری کند و حتی ایدههای جسورانه و خلاقانه اجرا نشود. وقتی فیلمنامه مینویسی، از ترس سانسور بخشی از ایدهها حذف میشود و حتی اگر سانسور دقیق نباشد، آثار از مسیر ابتذال عبور میکنند.
وی افزود: نگاه حاکمیت اغلب محدود به پروپاگاندا یا اولویتهای سازمانی است و به دغدغههای واقعی مردم و مسائل اجتماعی توجه کافی نمیشود. بخش خصوصی هم نمیتواند به راحتی وارد سینمای اجتماعی شود، چون بازگشت سرمایه تضمین شده نیست، سالندارها اعتماد لازم را ندارند و فیلمهای اجتماعی هزینهبر هستند و تبلیغات و پخش مناسب ندارند. بنابراین فیلمسازان مجبور میشوند به سمت ژانرهایی بروند که فروش راحتتر و مطمئنتری داشته باشند، مثل فیلمهای کمدی.
«علی اکبر ثقفی» در پایان این گفت و گو خاطرنشان کرد: برای اینکه سینمای مستقل با نگاه ملی بتواند رشد کند، نیاز به اراده جمعی و حمایت هدفمند از سوی دولت است تا فیلمنامههای خوب شناسایی و فیلمسازان جوان توانمند کشف شوند. اگر این فضا ایجاد شود، فیلمهای اجتماعی میتوانند هم اثرگذار باشند و هم مخاطب خود را جذب کنند بدون اینکه کیفیت هنری قربانی شود. بدون اعتماد و حمایت واقعی حاکمیت، سینمای مستقل نمیتواند رسالت فرهنگی و ملی خود را به طور کامل اجرا کند و بخش قابل توجهی از استعدادها و ایدههای ناب در جامعه نادیده گرفته میشود.
ارسال نظر